سال های دور از وطن
خبر صبح/ گروه اجتماعی: خم می شود و چمدان بزرگ و سورمه ای رنگش را از روی ریل بر می دارد... کلاهش را مرتب می کند، لبخند معنی داری می زند و رو به همسرش می گوید: «تا چند ساعت دیگر به کانادا می رسیم و همه بدبختی هایمان به زودی تمام خواهد شد